اولین..

نگاهم که روی نگاهت لغزید٬دستم که به گرمای بدنت آغشته شد٬نفسم که به نفست گره خورد٬فهمیدم شیب آرزوهایم به سوی حقیقت سر خورده..طعم اولین بوسه٬اولین هم نفس شدن..امروز هزار رویا را به یک لحظه واقعیت تاق زدم..با غلتی از یک رویا به رویای دیگرم رسیدم.امروز با همه آن آرزوهای شیرین همبستر شدم..

پیکرم بوی هم آغوشی گرفته ٬هم آغوشی با تو،با تویی که تعبیر همه خواب هایم شدی..هم آغوشی با نقشه های عاشقانه ای که روزی هزار بار بی تو دوره شان می کردم.هم آغوشی با هرم تنت که گرم ترین آغوش دنیاست..

امروز اولین های من و تو شروع شد

اولین نگاه،اولین لمس،اولین بوسه،اولین آغوش،اولین دوستت دارم چشم در چشم...

این اولین ها را با هزار رویا هم تاق نمی زنم...

پ.ن ۱:تو به من زل زده بودی و من ناشیانه نگاهت می کردم٬چند ساعت زندگی و لذت به جای همه آن روزهای بی تو بودن.امروز من خوشبخت ترین مرد دنیا بودم

پ.ن۲:اگه حتی بین ما فاصله یک نفسه..نفس منو بگیر