خنده و گریه با اخراجی ها
چرا ما آدم ها همیشه برای قضاوت درباره یک اثر هنری همیشه به صاحب اون اثر نگاه می کنیم که اگه از نظر ما ایدوئولوژی اون آدم به ما می خوره به به و چه چه کنیم و اگه هم نه، دنبال هزار و یک بهانه بگردیم که اون اثر رو ببریم زیر سؤال!
امشب فرصتی پیش اومد تا اخراجی های 2 رو به همراه چند تا از دوستانم ببینم.خودم رو آماده کرده بودم تا در این ساعات آخر شب به واسطه یک سری شوخی های جلف بخندم و دو ساعت از غم دنیا دور باشم اما پیش بینی من غلط از آب در اومد چون در اوج همه اون خنده ها که خیلی از اون ها هم بر خلاف قسمت اول به واسطه شوخی های جلف نبود،اشک ریختم وتحت تاثیر صحنه هایی قرار گرفتم که برگرفته از حقیقت های تلخ جنگ بود.
نه به مسعود ده نمکی کار دارم و نه به گذشته مسعود ده نمکی بلکه منظور من این اثر سینمایی است که یک اثر تکامل یافته نسبت به قسمت اول است و حالا می توان به صاحب این اثر اعتماد کرد و منتظر نه اخراجی های3 که آثار قابل اتکایی از او بود
مسعود ده نمکی هم مثل همه ما گذشته ای داشته که امروز نمی توان به واسطه آن گذشته اثرهنری اش را زیر سؤال برد.امروز ده نمکی با اخراجی هایش دیگر یک اخراجی نیست هر چند او مثل همه ما حتماً روزی برای همه کارهایش دلایل قانع کننده ای داشته و نمی توانیم امروز یکطرفه در این دادگاه او را محکوم کنیم و اخراجی هایش را نبینیم.
دیروز مجید سوزوکی از جمع اخراجی ها بیرون آمد،امروز داش رسول و فردا باید منتظر دیگری باشیم که حکم اخراجش باطل شود ...و اما هیچ وقت خودمان حاضر نیستیم خارج از پرده سینما هیچ حکم اخراجی را باطل کنیم...